سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

دومین همایش جهانی زنان،امروز در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد . این همایش که زیر نظر نهاد رهبری در دانشگاه ها از مدتها پیش برنامه ریزی شده بود با حضور میهمانان خارجی و صاحبنظران حوزه زنان و فمینیسم برگزار گردید . با وجود زحمات فراوانی که برای این همایش کشیده شده بود کاستی هایی در حاشیه دیده می شد که تذکر آنها ضروری می نماید . اولین مشکل عدم اطلاع رسانی کافی بود چنانکه در محوطه دانشگاه تهران غیر از یک بنر بزرگ که در نزدیکی تالار علامه امینی نصب شده بود هیچ اعلان دیگری نشان از برگزاری همایش در این محل نداشت به همین دلیل تعداد شرکت کنندگان قابل توجه نبود . همچنین عدم تابلویی که نشانگر محل همایش باشد موجب سردرگمی مدعوان گردیده بود. ضعف برنامه ریزی یکی دیگر از اشکالات این همایش بود که شامل اعلام برنامه اشتباه در مواردی می شد به طوری که پس از اعلام خبر میز گردی با حضور سه مهمان خارجی ، هر یک از آنها به تنهایی سخنرانی کردند . همچنین عدم تسلط مترجم زبان عربی، جذابیت سخنان مهمان لیبیایی را به نحو موثری پایین آورد . در عوض مقالات ارایه شده و همچنین کتابهای مقالات برگزیده این همایش که به رایگان در اختیار شرکت کنندگان گذاشته شد حسن بزرگی برای آن به شمار می رود . گفتنی است این همایش فردا(ششم اسفند )نیز ادامه می یابد .



  • کلمات کلیدی : زنان، همایش، نهاد رهبری
  • نوشته شده در  چهارشنبه 88/12/5ساعت  11:26 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

    روزنامه شکوفه یکی از نشریات مربوط به زنان است که در دوره مشروطه آغاز به کار نموده و عمده هدف آن آگاهی زنان و دختران از موقعیت خود بوده است . در یکی از شماره های این روزنامه در سال 1334 هجری قمری یعنی نزدیک به صد سال پیش مطلبی با عنوان " دختر غمخور مادر است " به چاپ رسیده که ابتدا تصور می شود مطلب راجع به وظایف مادر و دختر از قبیل بچه داری و خانه داری و ..خواهد بود اما وقتی متن مقاله خوانده می شود خلاقیت زنانه خواننده را به شگفتی می اندازد :

    « خانم های من ، غمخوار مادر ، دختر است . گریه کن مادر دختر است ... پس دختر باید در حال     ناخوشی از مادر پرستاری کند و غمخواری بنماید . همه می دانید که مادر وطن عزیز ما خیلی ناخوش است ، ما دخترها نباید خیال کنیم و بگوییم پسرهایشان هستند ...چرا که زن ها به رسمی که دارند در دوستی مادر کمتر زحمت مادر را فراهم میآورند ...کمتر اتفاق افتاده که دختر چیزی از مادرش بدزدد ولی پسرها اغلب این صدمه ها را به مادرشان می زنند . مثل اینکه جواهر ، پول ، اشیای نفیسه و هر چه در وطن بود را بردند و خوردند و مادر بدبخت را به روز سیاه انداختند ...همت کنید تا شاید به مداوای شماها ، این مادر بدبخت که از جهالت این فرزندان ناخلف به این ذلت افتاده بهبودی پیدا کند .»

    چقدر جالب است که عین این نوشته، امروز نیز درباره وطن صدق می کند و همتی لازم است تا دختران وطن به یاری اش بشتابند .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 87/2/31ساعت  5:0 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

     

    مسأله تربیت زن و ازادی او همیشه روشنفکران و ازادیخواهان ایران را نگران می داشت . میرزا یوسف خان اعتصام الملک پدر شادروان پروین اعتصامی و صاحب مجله بهار ، گویا اولین کسی است که به گفته دهخدا " لوای این حریت را برافراشته و بذر این شجر بارور را کاشته است ".

    میرزا یوسف خان چند سال پیش از مشروطیت در ربیع الثانی 1318 کتاب تحریر المرئه  تألیف قاسم امین مصری را در حقوق و ازادی زنان به فارسی ترجمه و به نام تربیت نسوان در تبریز چاپ کرد .

    چندی نگذشت که روزنامه ها و مجلات زنانه در مطبوعات فارسی پدید امد . نخستین نشریه ای که به دست خود خانم ها برای بیدار کردن توده زنان منتشر شد ، مجله "دانش" بود که خانم دکتر حسین خان کحال به سال 1328ق (1289ش )در تهران بنیاد نهاد .

    بعد از ان روزنامه مصور" شکوفه" در سال 1331ق(1291ش)در تهران انتشار یافت که مدیر ان خانم مزین السلطنه رئیس مدرسه مزینیه بود .

    در سال های نزدیک به کودتا بر تعداد مطبوعات بانوان افزوده شد . روزنامه "زبان زنان" ، در سال 1298ش توسط بانو صدیقه دولت ابادی در اصفهان منتشر شد که عوام خانه اش را سنگسار کردند و او به ناچار به تهران امد و در سال 1300 ان را به صورت مجله چاپ کرد .

    مجله "عالم نسوان" به همت شاگردان مدرسه اناث امریکایی تهران در سال 1299 ش چاپ شد و مدت  12 سال دوام یافت .همچنین "نامه بانوان" به مدیریت شهناز ازاد از پیشقدمان نهضت بانوان و "جهان زنان" توسط خانم فخر افاق پارسا در مشهد در سال 1299منتشر شد . اما شماره پنجم جهان زنان که  در تهران منتشر شد با اینکه تنها مشتمل بر مطالبی درباره لزوم تربیت زنان بود موجب تبعید فخر افاق و همسرش به اراک شد .

      



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 87/1/7ساعت  3:0 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

     

    زن مسلمان ایرانی در ادبیات داستانی مقام شایسته ای نداشته است .شعر کلاسیک ایران زن را به صفت یار و دلدار و دلبر شناخته و غالبا از او به بی وفایی و مکر و خیانت یاد کرده است و در دواوین شعرا و کتب نویسندگان خیلی به ندرت می توان به وصف زنان خوب و فرمانبردار پارسا برخورد .

    از اغاز مشروطیت وضع زنان همیشه مورد توجه و اعتراض روشنفکران ایران بود و در این کوشش ها شعرا و نویسندگان در صف اول قرار داشتند . بعد از جنگ بین الملل و نتایج مهمی که به بار اورد ، مسأله زن در ادبیات ایران انعکاس وسیعی یافت و با پیشرفت و تحول در شئون اجتماعی ، اصلاح و.ضع زنان جزو مسایل جدی تر قرار گرفت .

    در سال های 99/1298 ش دو تن از دانشمندان اذربایجان یک سلسله مقالات سودمند درباره زنان نوشتند و این مقالات با امضای مستعار فمینیست و فمینا در روزنامه تجدد ارگان حزب دمکرات اذربایجان منتشر گردید . در ان سال ها شعرا و نویسندگان بنام ایران هر یک مقداری از اثار خود را به موضوع تربیت و ازادی زنان و تساوی حقوق انان در خانواه و جامعه اختصاص دادند . در اثار نویسندگان این دوره ، مسائل ازدواج نامتناسب و اجباری که گاهی منجر به عواقب وخیمی می شد و دیگر بدبختی ها و بیچارگی های زنان جایگاه اول را دارد . نویسندگانی مانند مشفق کاظمی ،یحیی دولت ابادی و عباس خلیلی دیگر نه از دلبری و دلربایی بلکه از جهان معنوی زنان سخن می گویند .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/1/5ساعت  3:0 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

    شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی ، عارف معروف و مرشد مولانا جلال الدین بلخی از مردم  تبریز بود . ظاهرا در سال 582ه.در تبریز زاده شده است . گویند که در ابتدا مرید ابوبکر سله باف تبریزی بود در باب مربی او اقوال دیگری هم هست . شمس در شهر ها می گشت و به دیدار بزرگان می رفت . به کارهای گوناگون می پرداخت مدتی عملگی کرد و یک مدت در ارزنجان به شغل معلمی مشغول شد .

    شمس اولین بار در جمادی الاولی سال  642 ه. به شهر قونیه وارد شد و در ان شهر با مولانا جلال الدین ملاقات کرد . مدتی با مولانا خلوت کرد و با او به صحبت پرداخت بعد از این ملاقات تحولی در مولانا پیدا شد تدریس را تعطیل کرد و کرسی وعظ را ترک گفت . مردم به سرزنش وی پرداختند . چون از کار خود نتیجه نگرفتند ، با شمس به دشمنی برخاستند . شمس در شوال سال 643 ه.قونیه را رها کرد . مولانا به جست و جویش پرداخت سراغ او را در دمشق گرفت .. نامه ها بدو نوشت و مردم هم که حال اشفته مولانا را دیده بودند راضی شدند که شمس دوباره به قونیه باز گردد. مولانا پسر خود سلطان ولد را پیش شمس فرستاد و بالاخره شمس در سال 644 ه.به قونیه باز گشت . اما دشمنان دوباره دشمنی اغاز کردند و این بار خویشان و نزدیکان مولانا حتی پسرش علاء الدین با دشمنان او همدست شدند و سرانجام ظاهرا در روز پنج شنبه سال      645 ه. گروهی شمس را شبانه کشتند و جنازه او را درون چاهی انداختند . مدتی بعد گویا سلطان ولد به دنبال رویایی که دیده و یا با عنایت به شایعاتی که شنیده بود ، جنازه را از ان چاه خارج کرد و در جایگاهی که امروز به نام تربت شمس معروف است به خاک سپرد .

    شمس مردی کامل و جهاندیده بود و به صحبت بسیاری از مردان بزرگ رسیده بود . در سلوک ظاهر و سیر باطن مقامی بلند داشت . از وی اثری در دست نیست . مریدان سخنان او را که در مجالس مختلف بر زبان اورده است جمع کرده اند که به مقالات شمس معروف است .

    نمونه ای از مقالات شمس :

    «بعضی پس تر روند به ان نیت که باز ایند پیشتر و از جو بجهند ، اگر به ان نیت پس می روند نیکوست و اگر به نیت دیگر واپس می روند ، خذلان است ...»

    «من عادت نبشتن نداشته ام هرگز . چون نمی نویسم در من می ماند و هر لحظه مرا روی دگر می دهد ، سخن بهانه است ، حق نقاب بر انداخته است و جمال نموده .»

    «مرا در این عالم با عوام هیچ کاری نیست ،برای ایشان نیامده ام ، این کسانی که رهنمای عالمند به حق ، انگشت بر رگ ایشان نهاده ام .»

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 86/12/25ساعت  3:9 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

    گرچه زن ها  در تاریخ ایران و حتی جهان از وجهه اجتماعی برخوردار نبوده اند اما در پشت پرده همواره ادارای اقتدار بوده بسیاری از امور حکومت را رهبری می کرده اند چه بسیار پادشاهانی که در عین اقتدار مقهور یک زن بوده از او حرف شنوی داشته اند. نمونه یکی از این شاهان ، ناصر الدین شاه است که کاملا تحت تاثیر تفتین مادر خود ، مهد اولیا بود چنانکه صدر اعظم خود را به خاطر فتنه های این زن به امر به کشتن کرد  و همین شاه با داشتن حرمسرای گسترده که انواع و اقسام زنان را در ان نگاه می داشت ، دل در گرو یکی از این زنان به نام " انیس الدوله" داشت . انیس الدوله زن زیبایی نبود اما با محبت خود چنان دل شاه را به دست اورده بود که از هیچ چیز برای او دریغ نمی کرد . در قسمتی از خاطرات ناصر الدین شاه که در سفر به فرنگستان نوشته به نکته جالبی بر می خوریم که شاه با ان عظمت از دوری زنی مثل انیس الدوله گریه می کند. این امر نشانگر این است که خداوند قدرتی در زنان به ودیعه گذاشتته که به واسطه ان می توانند نه تنها دل سخت ترین مرد بلکه دنیا را تسخیر کنند :« امروز بنا شد انیس الدوله و حرم از اینجا (مسکو) فردا بروند تهران ، با ساری اصلان و میرشکار و...انیس الدوله راضی نمی شد گریه می کردند خیلی به ما بد گذشت خیلی سخت اگر همراه می بردیم برای جا منزل ، کالسکه ، کشتی نشستن ، اشکالات داشت اگر بروند تهران دل ما می سوخت بسیار بسیار بد گذشت وقتی انیس الدوله اینها می خواستند بروند زیاد گریه کردم و انها هم گریستند اوقاتم بسیارتلخ شد .»

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/12/20ساعت  1:0 صبح  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

    اگر به دنبال گفته شده ها هستید از یک مرد بخواهید .

     اگر دنبال انجام شده ها هستید از یک زن کمک بگیرید.

                                                                                 مارگارت تاچر



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/12/13ساعت  10:26 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    عکس های گمشده
    اخلاق فدای مذهب
    خلاف مجاز!
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>