سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سکه دولت عشق

بیوتن، ارمیا، منِ او،از به، ناصر ارمنی، قیدار و...اینها کتابهای رضا امیر خانی هستند. رمان ها و داستان هایی بسیار خوب و ارزشمند از نویسنده ای خوش فکر، با استعداد و قلمی جذاب؛ اما من این کتابها نمی خوانم یعنی نمی توانم بخوانم. غیر از من او و ناصر ارمنی که پیشتر ها خوانده ام و کمی متفاوتند بقیه برایم قابل خواندن نیستند. هر کدامشان را که به دست می گیرم در همان صفحات اولیه با وجود جذابیت فراوان داستان، خسته و عصبی ام می کنند. انگار دارم با کفش پاشنه نوک تیز روی زمین سنگلاخ راه می روم هی سکندری می خورم می افتم و دوباره از نو. نمی دانم این نویسنده با کدام معیار، رسم الخطی را که با معیارهای درست نویسی همخوانی ندارد و حتی غلط املایی هم محسوب می شود انتخاب کرده و با اصرار زیاد تمام کلمات را جدا می نویسد و البته کاربرد اشتباه «ه»ناملفوظ هم فراوان است. این هم نمونه ای از این جملات که امروز پیدا کردم:
پشتِ گیتِ ورودی به هم کاران ش اشاره می کند.(ص31 بیوتن)
زائر هم واره ی سه شنبه ها!(ص139بیوتن)
ما ار زا قید بنده گی و عبد بودن در بیاورد همه ی بنده گی ها!(ص229بیوتن)
اول غذا را به هم سایه ها بدهند.(181قیدار)
سواری عادی را راه نمی دهند کنار ساخت مان کاخ(ص50قیدار)
تن م مور شده است شرف م که کور نشده است.(ص59قیدار)
همه گی از راننده تشکر می کنیم.(ص214داستان سیستان)
قطع کردن تلفن های هم راه به خاطر سفر ره بر(ص160داستان سیستان)



  • کلمات کلیدی : امیرخانی، بیوتن، قیدار
  • نوشته شده در  پنج شنبه 94/2/3ساعت  9:49 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()

    این موش های خپل و خوشگلِ توی جوی ها و باغچه های تهران مرا یاد خاطرات موشانه ام می اندازند. بچه که بودم یک کتاب داستانی داشتم که عکس چند تا موش خپل خوشگل داشت که لباس های رنگارنگی پوشیده بودند و کارهای بامزه ای می کردند. من همیشه دلم می خواست یک موش بگیرم و لباس تنش کنم ببینم به همان خوشگلی می شود یا نه. یکبار هم این کار را کردم اما آقا موش لاغر مردنی حاضر نشد لباسی که برایش دوخته بودم تنش کند! نفهمیدم چرا ! خوب آن موقع بچه بودم نمی فهمیدم. اما حالا که فکر می کنم می بینم موش هایی که توی کتاب دیده بودم از آن موش های مردنی نبودند، از این موش خپل ها بودند. موش های مردنی لباس نمی پوشند!حالا باید یکبار دیگر این کار را روی این موشهای کپل تهرانی امتحان کنم حتما اینها از لباسی که برایشان خواهم دوخت خوششان می آید و می پوشند و به موش های دیگر پز هم می دهند. اینطور نیست؟!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 94/1/18ساعت  10:19 عصر  توسط مریم غفاری جاهد 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    جشن یا عزا؟ مسأله این است!!!!
    آدم عجیب کارهای عجیب تر!
    الاغ و علفهای قرمز
    ;کتری!
    دلخوشیهای خوابگاهی
    عکس های گمشده
    اخلاق فدای مذهب
    خلاف مجاز!
    [عناوین آرشیوشده]
     
    *AboutUs*>